خیلی راحت میشود دو دستی یک برگ اضافی چای نعنا را همراه با استانبولی سه رنگ و نوشابه زرد با سباستین در فصل بیزمستان پاییز نوشید. حتی میتوان از خواندن سفرنامههای مارکوپلو در زیر موآی (باران) ویتنام هم لذت برد و به غم گذار دنیا هیچ نگاهی نکرد؛ البته به شرطی که قدرت لذت بردن از خواندن کتابهای سفرنامه را داشته باشید.
احتمالاً اگر شما هم فردی اهل سفر و گردشگری یا خواندن کتاب (سفرنامه) باشید، نام منصورعلی ضابطیان را شنیدهاید؛ نامی که برای اهالی کتاب و کتاب بازها بسیار آشناست. چرا که اولاً بسیار سفر میرود و نه اینکه فکر کنید سفر بخشی از زندگی او باشد، در واقع سفر خود زندگی اوست و در سفر زندگی میکند ؛ ثانیاً از سفرهایش سفرنامههایی را نوشته که تقریبا برای همه نوع ذوق و قریحه ای جذاب است. به گفته خودش، "کتابهای من سفرنامه نیست بلکه گزارشهایی از آنچه در سفرهای مختلف برایم رخ داده است".
هرچند کتابهای او بیشتر پیوست سفرهایی است که به اَقصی نقاط دنیا انجام میدهد، ولی در اصل جنبه فرهنگی کارش محسوب میشود. شکل فرهنگی سفر آنقدر برایش مهم است که در مقدمه همه کتابهایش به آن اشاره کرده است.
نوع نگاه متفاوت چنین فردی به زندگی روی صداوسیمای او تاثیرات زیادی گذاشته است. تا آنجا که اگر با او هم صحبت شوید بدون داشتن پیش فرضی از صورتش، گمان میکنید با یک فرد ۳۰-۳۵ ساله حرف میزنید؛ حتی اگر زیر سی سال را هم تصور کنید راه به خطا نبردهاید، چون روحیه پویا و شاداب او با سن عَددیاش تفاوتهای جدی دارد.
برای چهرهاش هم اگر سر بیمو و سفیدی ریشش را فاکتور بگیرید قطعا با داشتن پیش فرض از صورتش میتوان همچنان ذهن خودتان را فریب داده و یک فرد ۵۵ ساله را به مثابه یک جوان ۳۳ ساله در نظر بگیرید.
بررسی صفحات شخصی وی در شبکههای اجتماعی اینستاگرام، یوتیوب و... نشان میدهد همچنان فعالیتهای مختلفی را در عین نظم انجام میدهد. از کارگردانی، تهیه کنندگی، نویسندگی، گویندگی، مجریگری و خبرنگاری-روزنامهنگاری که پیشه اولیهاش بوده تا جهانگردی به شیوه خودش (ساده و ارزان) همگی نشان دهنده تغییر وضعیت موقتی-پیوسته در کار رسانه ای او میباشد. سابقه پُر و پِیمون او و ترکیب احوالات چند وقته اخیر در صفحات اجتماعیاش چالشی ذهنی را برای برخی مخاطبانش ایجاد کرده است. چالشی که شاید علت آن وجود پراکندگی و تنوع در آثارش باشد.
این فعال فرهنگی-هنری در گفت و گو با قدس از چگونگی وضعیت فعلی خودش گفت.
تغییر شکل کار رسانهای شما (برای نوشتن ماجراهای سفرها) از مکتوب به صورت فیلم یا سوشیال مدیا به چه دلیل بوده است؟
اول اینکه این امر قطعا به دلیل اشباع وضعیت سفرنامه نویسی نیست. من در طول سال سفرهای متفاوتی را میروم و معمولاً یکی از آن سفرها حاصلش کتاب میشود؛ سفری که مدت زمان طولانیتری نسبت به سایر سفرهایم داشته باشد را معمولا کتاب می کنم.
دوم اینکه، سفر به کشور عمان در واقع یک سفر کوتاهی بود و جدای از این مسئله، از نظر خودم عمان آنقدر پتانسیل تبدیل شدن به یک کتاب تک جلدی را ندارد؛ اما قرار نیست سبک و سیاق نوشتن (شخصی) منصور ضابطیان تغییری کند. بنابراین نوشتن کتابها همچنان ادامه دارد.
آیا کتاب دیگری در صف انتشار دارید؟
امسال قرار گذاشته بودم سفرنامه مکزیک را بنویسم ولی به خاطر پروژهای که خارج از برنامه پیش آمد و مجبور بودم انجام بدهم، سفر به تعویق افتاد و برای سال آینده آن را انجام میدهم ؛ ولی انشالله امسال اگر بتوانم تا پایان سال برنامهریزی درستی بکنم به بمبئی هند خواهم رفت تا کتاب سفرنامه بمبئی را بنویسم.
سفر به عمان با هدف تفریحی-سفرنامه نویسی پیشنهاد یک شرکت تجاری-اسپانسر خاصی بوده است یا صرفا به جهت علاقه شخصی رفتید؟
عمان اولین کشوری نبوده که من در منطقه خلیج فارس سفر کرده باشم؛ معمولاً یک مجموعهای از سفرهای گروهی را خودم برگزار میکنم، برای مردمی که علاقمند به این سبک و سیاق سفرها هستند و دنبال یادگیری اتفاقات پیوست خورده به سفر هم میباشند.
این شکل برنامهها را قبلا در کشورهای مثل ترکیه، ارمنستان و گرجستان پیاده کرده بودم. در واقع سفر به عمان برای بررسی امکان اجرای چنین برنامهای در این کشور بود ؛ خب قطعا عدهای از مردم دوست دارند در یک سفر گروهی با من آنجا حضور داشته باشند. به همین دلیل اول خودم رفتم تا شرایط و ظرفیت کشور عمان را نسبت به این سفر دسته جمعی بسنجم.
برنامهای هم برای ساخت مستندهای اجتماعی دارید؟
در کنار سفرهایی که انجام میدهم شخصاً تولید مستندهای اجتماعی هم در حدی که در یوتیوب فارسی، اینستاگرام و... قابل پخش باشد انجام خواهم داد. اما امیدوارم که فضایی درست شود، بتوانیم برنامههای خیلی مفصلتر و عمیقتری را بسازیم.
با توجه به محتوای سَبککاری شما در انتشار کتاب، برنامههای تلوزیونی، یوتیوب فارسی و... چرا همچنان یک شکل مینیمال در کارهای منصور ضابطیان مشاهده میشود؟ این انتخاب اجباری و از لحاظ فَنی هست، یا صرفاً تلفیقی دلبخواه برای چاشنی کار هست؟
من معمولا خیلی آدم پرگویی نیستم، در نوشتن هم خیلی خسیسم؛ یعنی اگر فصلهای کتابهای من را نگاه کنید متوجه میشوید که خیلی کوتاه مینویسم. ضمن اینکه سعی میکنم توضیح اضافهتری ندهم و یک بخشی از آن را بزارم به عهده اعتماد و هوش-دانش مخاطبم.
در تلویزیون هم همینطور هست و همیشه برنامههایی که ساختم سعی کردم ریتم تندتری داشته باشد. در واقع یه چیزی برآمده از ذات آدمهاست، یعنی نمیشود این مینیمالیسمی که در من وجود دارد را تغییرش داد ؛ باید بگم که جزو رفتار شخصی خودم هست، بنابراین وقتی که اثری را میسازم حتماً در آن مشخص میشود.
این روزها می بینیم که افراد بسیاری به سمت فضای پادکست آمدهاند. وضعیت فعلی که تعداد زیادی از فعالان رسانه یا حتی افرادی بدون سابقه کار فرهنگی-هنری، به سمت تولید پادکست یا ویدئوکست رفتند رضایت بخش هست؟
ورود نسل جوان رسانهای در فضای تولید محتواهای جدید مثل پادکست فارسی و... یک اتفاق جذاب است؛ نکته مهمی که وجود دارد این است که در هیچ مِدیایی، هیچکس جای دیگری را تنگ نخواهد کرد، اتفاقاً حضور آدمها و رنگ آمیزیشان به دیده شدن هر چه بیشتر هم خودشان و هم به رسانهایی که در آن فعال هستند، کمک میکند.
گرچه شبیه هر چیز دیگری برای خیلیهایشان یک آزمون و خطاست؛ طبیعی است که شاید خیلی از افراد صبوری و ممارست ماندن در چنین مِدیایی را نداشته باشند و خیلی زود بخواهند به نتیجه برسند. ولی به هر حال آنها هم که وارد میشوند خیلی مایه خوشبختی هست و عملا نگاه جذابی رو به فضای تولید محتواهای جدید اضافه میکنند.
کتابهای سفرنامه شما با داشتن طراحی پرشور و جذاب روی جلد و صفحه ها، قسمتهای کمیک (خنده دار) کمتری دارد؛ جدای از حَلاوت خاص متن، سفرنامه های شما مخلوطی از تلخی و شیرینی سفر است. در مورد چرایی این موضوع برایمان بگویید؟
کتابهای من گزارش کامل یک سفر یا سفرنامه نیست ؛ گزارشیهایی از آنچه که برای خودم اتفاق افتاده هست را شامل میشود. ولی من هم مثل هر فرد دیگری که در یک سفر اتفاقات مختلفی در مقابلش پدید میآید، امکان دارد یک جایی خیلی به شخص خوش بگذرد یا در فردای همان سفر اتفاقات ناخوشایندی به وجود بیاد؛ یا حتی ممکن است جایی با یک آدم خیلی جالبی برخورد کنید، پس فردای آن روز با آدمی روبرو شوید که جذابیتی ندارد. به همین خاطر ممکن است یک فصلی از کتاب خنده دار باشد و فصل دیگری فضای خشک و جدیتر داشته باشد. دقیقا به واسطه احوالاتی که در سفر رخ میدهد، این نوع نوشتن را انجام میدهم وگرنه چیز خاصی نیست که من قالببندی کرده باشم.
حمید اسدی – خبرنگار تحریریه جوان قدس
نظر شما